دوست داشتم دوستی داشتم تا برایم محرم باشد اما نشد
بهترین دوستم توی لحظه هایی که بهش نیاز داشتم ترکم کرد
چون لیاقتم را نداشت زیرا من هیچگاه تغییر نکرد و همیشه برای او تکراری بودم
شخصی که خود را محرم رازم می دانست نامحرمی بود که خود گول حرفهای خودش را خورد
من باز هم هوشیا بودم اما این هوشیاری هم مرا بیچاره ساخت
زیرا آنهایی که فکرش را نمی کردم از من دورتر بودند ولی خودرا نزدیک نشان می دادند
+ There are no comments
Add yours